از دست نوشته های :
" در سایه ی ارتداد "
" در سایه ی ارتداد "
سیب را , ...
من نچیدم
تو نچیدی
او نچید
من نچیدم
تو نچیدی
او نچید
سیب را , ...
ما نچیدیم
شما نچیدید
ایشان نچیدند
ما نچیدیم
شما نچیدید
ایشان نچیدند
سیب را , ...
زنی چید
که خدا
در درونش وسوسه کرده بود
زنی چید
که خدا
در درونش وسوسه کرده بود
سیب را , ...
مردی گاز زد
که خدا
ساکن قلبش شده بود
مردی گاز زد
که خدا
ساکن قلبش شده بود
سیب را , ...
حوا چید
با دست آدم
و آدم گاز زد
در دست حوا
حوا چید
با دست آدم
و آدم گاز زد
در دست حوا
اکنون ,
ما مردمانی که
در این داستان هیچ نقشی نداشتیم
با کشیدن بار دردها و رنج ها
بر دوش مان
تاوان این ماجرا را می دهیم
تا ثابت شود
که عدالت ,
هیچگاه وجود نداشته است !
ما مردمانی که
در این داستان هیچ نقشی نداشتیم
با کشیدن بار دردها و رنج ها
بر دوش مان
تاوان این ماجرا را می دهیم
تا ثابت شود
که عدالت ,
هیچگاه وجود نداشته است !
اکبر درویش . 25 اردی بهشت سال 1395
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر