اول :
به خانه ام بیا
چراغ ها روشن می شوند
و درها آغوش می گشایند
به خانه ام بیا
پنجره ها گل می دهند .
چراغ ها روشن می شوند
و درها آغوش می گشایند
به خانه ام بیا
پنجره ها گل می دهند .
دوم :
و تو ,
زیباترین اتفاق زندگی من
مرا از نو نوشتی
ای عشق !
سایه ات بر سرم گسترده تر باد .
زیباترین اتفاق زندگی من
مرا از نو نوشتی
ای عشق !
سایه ات بر سرم گسترده تر باد .
سوم :
آغوش تو
گرم می کند
این روزهای سرد مرا
محکمتر مرا در آغوش بگیر !
گرم می کند
این روزهای سرد مرا
محکمتر مرا در آغوش بگیر !
چهارم :
دلم به درد آمده است
ای عشق ,
به دادم برس
سایه ی تو را بر سرم کم دارم .
ای عشق ,
به دادم برس
سایه ی تو را بر سرم کم دارم .
پنجم :
می روی
دل مرا هم با خودت می بری
بی رحم
با دل تو که پیش من نیست
چه کنم !؟
دل مرا هم با خودت می بری
بی رحم
با دل تو که پیش من نیست
چه کنم !؟
ششم :
عشق
بیرحم ترین قاتلی بود
که سراغ من آمد
هر روز مرا می کشد
اما باز به من جان می بخشد
تا دوباره برای مردن آماده شوم !!
بیرحم ترین قاتلی بود
که سراغ من آمد
هر روز مرا می کشد
اما باز به من جان می بخشد
تا دوباره برای مردن آماده شوم !!
اکبر درویش . اسفند ماه سال 1394
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر