چشمانت آبی دریا
دریا را دوست می دارم
چشمانت سبزی جنگل
جنگل را دوست می دارم
چشمانت را دوست می دارم
چشمانت مرا تا مرز رویا برده
هوش از سر این من تنها برده
حس می کنم با تو از نو زاده شدم
چشمانت مرا تا حالی زیبا برده
من تو را دوست می دارم
دستانت گرمی خورشید
خورشید را دوست می دارم
دستانت مخمل ابراست
ابرها را دوست می دارم
دستانت را دوست می دارم
دستانت سوره ی گرم نوازش ها
لذت زندگی را به من بخشیده
دلم می خواد که گم شم توی آغوشت
گل امید را دست من با تو چیده
من تو را دوست می دارم
دلت خانه ی رویاها
رویا را دوست می دارم
دلت معنی احساس ها
حست را دوست می دارم
دلت را دوست می دارم
دنیای مرا زیر و زبر کرده ای
با عشقت در من غوغا بپا کرده ای
ای آشنا با تو به خود رسیده ام
مرا ز من گرفته ای ما کرده ای
من تو را دوست می دارم
اکبر درویش . اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۳
#akbar#darvish#akbardarvish# #اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعرهای_اکبر_درویش شعر_عشق #عاشقانه #شاعر #شاعران_ایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر