ish #اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعرهای_اکبر_درویش #اجتماعی #شعر_معاصر #شعر #ننگ بر جنگ#زنده_باد_اوکراین
وقتی برای گفتن هزاران حرف داری , وقتی تنها با گفتن می توانی آرامش از دست رفته ات را به دست بیاوری تا بتوانی دوباره پنجه در پنجه ی این زندگی بیندازی , شعر بیانگر احساسات من در این گفتن است که من جز شعر گفتن نمی دانم ..که حتی وقتی سکوت می کنم با شعر سکوت می کنم و این سکوت من فریاد ناگفته های من است اکنون شعرها و دیگر نوشته های من که اگر فریاد من بوده اند اما از سکوت من الهام گرفته اند با کسانی که نه تنها درد مشترک داریم بلکه باید راه مشترک داشته باشیم تا دست در دست هم به سوی جهان مهربانان برویم .
۱۴۰۱ اردیبهشت ۲۷, سهشنبه
پوتین !!
.
پوتین ،
کاش ،
پوتین هایش را ،
از پاهایش در می آورد
بند آن ها را به هم گره می زد
و بر گردنش می انداخت
دست ها را بالا می برد
تا اعلام کند
دیکتاتور بی رحمی بیش نیست
که تنها جنایت و آدمکشی ،
عطش سیری ناپذیری اش را ،
سیراب می کند
آن گاه ،
مردم دنیا ،
بر روی صورتش تف می انداختند
و با خفت و خواری ،
او را برای تمام عمر ،
به سیبری تبعید می کردند
تا در اردوگاه های کار اجباری ،
با رنج و مشقت زندگی کند
تا نفس هائ آخرش را بکشد
آن گاه ،
جنازه ی انگل و ارش را ،
طعمه ی آتش می کردند ،
اکبر درویش . ۱۷ اسفند سال ۱۴۰۰
#akbar #darvish #akbardarv
ish #اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعرهای_اکبر_درویش #اجتماعی #شعر_معاصر #شعر #ننگ بر جنگ#زنده_باد_اوکراین
ish #اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعرهای_اکبر_درویش #اجتماعی #شعر_معاصر #شعر #ننگ بر جنگ#زنده_باد_اوکراین
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر