به کدامین جرم محکوم شد
این جهان خاکی
که به جای کادو های رنگارنگ کریسمس ،
امسال ،
#ویروس_کرونا را به هدیه گرفتیم !؟
آری ! می دانم
عدالت در مسلخ قربانی شده بود
و آزادی در حصار سیاه چال ها ،
دوران اسارت را پشت سر می گذاشت
چوبه های دار در همه جا برافراشته شده بود
آری ! می دانم
زمین در زیر هجوم جنگ های وحشتناک ،
هر روز ویرانه تر می شد
میدان های اعدام بود
کشتارهای دسته جمعی
و گور های بی نام و نشان
بشر به نهایت دنائت و پستی رسیده بود
و کالاهای بی خریدار ،
شعور و شرف بود که به کار نمی آمد
آری ! می دانم
فقر بود و گرسنه گی که بیداد می کرد
ضحاکان مار بر دوش ،
در سایه ی جهل و نادانی
مغزها را در خدمت خود گرفته بودند
جنگ های صلیبی اگر چه پایان یافته بود ،
اما جنگ های وحشیانه ی تکبیری ،
جهان را به خاک و خون کشیده بود
و صلح و آشتی ،
رویایی شده بود که حتی به خواب هم نمی آمد
آری ! می دانم
اسب ابلق سرمایه داری چنان شتابان می راند
که توده های ضعیف و ستمدیده ،
روز به روز مایوس تر و ناامید تر می شدند
تمام آرمان هایی که روزگاری ،
ندای آزادی و برابری انسان را سر می دادند ،
همه به بن بست رسیده بودند
بلوک شرق تکه تکه شد
و کرملین که روزگاری خود را قبله قلمداد می کرد ،
فرو ریخت
و دیدیم که در سبز کویر لوتی بیش نبود
ایدئولوژی ها همه سراب شدند و فریب !
آری ! می دانم
اما این مکافات که دنیا پس می دهد ،
عاقبت سرنوشت جهان نخواهد بود
بعد از پایان این دوران دشوار ،
سرنوشت بهتری در انتظار انسان می باشد
همه چیز تغییر خواهد کرد
شعور و شرف باید بر جهان حاکم شود
تا وحدت و مساوات ،
خط بطلان بکشد بر آن چه تاکنون گذشته است
تا آزادی و عدالت جهان را روشن سازد !
اکبر درویش . ۱۶فروردین ماه سال ۱۳۹۹
#اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعر_معاصر #درد_معاصر #شعرهای_اکبر_درویش #کرونا_ویروس #پسا_کرونا
این جهان خاکی
که به جای کادو های رنگارنگ کریسمس ،
امسال ،
#ویروس_کرونا را به هدیه گرفتیم !؟
آری ! می دانم
عدالت در مسلخ قربانی شده بود
و آزادی در حصار سیاه چال ها ،
دوران اسارت را پشت سر می گذاشت
چوبه های دار در همه جا برافراشته شده بود
آری ! می دانم
زمین در زیر هجوم جنگ های وحشتناک ،
هر روز ویرانه تر می شد
میدان های اعدام بود
کشتارهای دسته جمعی
و گور های بی نام و نشان
بشر به نهایت دنائت و پستی رسیده بود
و کالاهای بی خریدار ،
شعور و شرف بود که به کار نمی آمد
آری ! می دانم
فقر بود و گرسنه گی که بیداد می کرد
ضحاکان مار بر دوش ،
در سایه ی جهل و نادانی
مغزها را در خدمت خود گرفته بودند
جنگ های صلیبی اگر چه پایان یافته بود ،
اما جنگ های وحشیانه ی تکبیری ،
جهان را به خاک و خون کشیده بود
و صلح و آشتی ،
رویایی شده بود که حتی به خواب هم نمی آمد
آری ! می دانم
اسب ابلق سرمایه داری چنان شتابان می راند
که توده های ضعیف و ستمدیده ،
روز به روز مایوس تر و ناامید تر می شدند
تمام آرمان هایی که روزگاری ،
ندای آزادی و برابری انسان را سر می دادند ،
همه به بن بست رسیده بودند
بلوک شرق تکه تکه شد
و کرملین که روزگاری خود را قبله قلمداد می کرد ،
فرو ریخت
و دیدیم که در سبز کویر لوتی بیش نبود
ایدئولوژی ها همه سراب شدند و فریب !
آری ! می دانم
اما این مکافات که دنیا پس می دهد ،
عاقبت سرنوشت جهان نخواهد بود
بعد از پایان این دوران دشوار ،
سرنوشت بهتری در انتظار انسان می باشد
همه چیز تغییر خواهد کرد
شعور و شرف باید بر جهان حاکم شود
تا وحدت و مساوات ،
خط بطلان بکشد بر آن چه تاکنون گذشته است
تا آزادی و عدالت جهان را روشن سازد !
اکبر درویش . ۱۶فروردین ماه سال ۱۳۹۹
#اکبر #درویش #اکبر_درویش #شعر #شعر_معاصر #درد_معاصر #شعرهای_اکبر_درویش #کرونا_ویروس #پسا_کرونا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر