۱۳۹۴ مرداد ۱۵, پنجشنبه

هوای دلم

هوای دلم تیره و ابریه
می خواد که بباره ولی سختشه
مثه بغضیه که فرو خورده شد
نمی دونه آخر چه وقت وقتشه
دلم گریه ی بینهایت می خواد
از اون گریه هایی که آبم کنه
از اون گریه هایی که جسم مرا
بشوره بریزه خرابم کنه
چی می شه که بغض دلم وابشه
ببارم ببارم چو ابر بهار
ببارم تا اون قطره ی آخرم
نمونه دیگه از من هیچ یادگار
هوای دلم تیره و ابریه
کجاست گریه هایی که یاری کنه
بگیره منو از من و عشق من
واسه رفتن من یه کاری کنه
هوای دل من هنوز ابریه
گلومو گرفته چه سخت بغض من
دیگه وقت در خود فرو ریختنه
نفس های آخر دارن هی می گن
اکبر درویش . تیر ماه سال 1394

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر