۱۳۹۴ مرداد ۱۵, پنجشنبه

گفت ... گفتم ...

گفت :
خدا عادل است
گفتم :
من در هیچ کجای زمین
عدالت را ندیده ام
عدالت برای من
رویایی شده است
که در خواب هم نمی توان دید
گفت :
خداوند انسان را آزاد آفریده است
گفتم :
کدام آزادی !؟
من هرگز آزاد نبوده ام
و هیچگاه نفهمیدم آزادی یعنی چه
هر روز زندگی را
در زندان هایی تجربه کردم
تا دریابم
آزادی
تنها واژه ای است
که در کتاب ها معنا می شود
گفت :
اما خدا هست
خدایی که دوستدار آزادی ست
خدایی که عاشق عدالت است
گفتم :
اما من
در هیچ کجای این زندگی
نقشی از خدا ندیدم
همه جا ظلم و ستم بود
همه جات فقر و نابرابری بود
همه جا جنگ بود و کشتار
و زندان ها
با شکنجه های بیرحمانه ی شان
آغوش باز کسانی که
به آزادی و عدالت می اندیشیدند !
اکبر درویش . تیر ماه سال 1384

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر