گفت :
خدا عادل است
گفتم :
من در هیچ کجای زمین
عدالت را ندیده ام
عدالت برای من
رویایی شده است
که در خواب هم نمی توان دید
خدا عادل است
گفتم :
من در هیچ کجای زمین
عدالت را ندیده ام
عدالت برای من
رویایی شده است
که در خواب هم نمی توان دید
گفت :
خداوند انسان را آزاد آفریده است
گفتم :
کدام آزادی !؟
من هرگز آزاد نبوده ام
و هیچگاه نفهمیدم آزادی یعنی چه
هر روز زندگی را
در زندان هایی تجربه کردم
تا دریابم
آزادی
تنها واژه ای است
که در کتاب ها معنا می شود
خداوند انسان را آزاد آفریده است
گفتم :
کدام آزادی !؟
من هرگز آزاد نبوده ام
و هیچگاه نفهمیدم آزادی یعنی چه
هر روز زندگی را
در زندان هایی تجربه کردم
تا دریابم
آزادی
تنها واژه ای است
که در کتاب ها معنا می شود
گفت :
اما خدا هست
خدایی که دوستدار آزادی ست
خدایی که عاشق عدالت است
گفتم :
اما من
در هیچ کجای این زندگی
نقشی از خدا ندیدم
همه جا ظلم و ستم بود
همه جات فقر و نابرابری بود
همه جا جنگ بود و کشتار
و زندان ها
با شکنجه های بیرحمانه ی شان
آغوش باز کسانی که
به آزادی و عدالت می اندیشیدند !
اما خدا هست
خدایی که دوستدار آزادی ست
خدایی که عاشق عدالت است
گفتم :
اما من
در هیچ کجای این زندگی
نقشی از خدا ندیدم
همه جا ظلم و ستم بود
همه جات فقر و نابرابری بود
همه جا جنگ بود و کشتار
و زندان ها
با شکنجه های بیرحمانه ی شان
آغوش باز کسانی که
به آزادی و عدالت می اندیشیدند !
اکبر درویش . تیر ماه سال 1384
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر