۱۳۹۸ آذر ۲۵, دوشنبه

تمام می شود

تمام می شود
تمام
این ناله و شیون هایی
که گوش آسمان را پر کرده است
*
من شعرهایم را در کف خیابان خواهم نوشت
فصل رقصیدن در راه است
تکانی
حرکتی
امیدی
بگذار حتی شب پره ها جنگل را روشن کنند !
*
چگونه می توانی تصور کنی
که پشت این دیوار
دریایی از چشم مخفی مانده است
که طول موج هایش
بیش از صد گره ی دریایی می باشد !؟
*
ملوان ها لنگر انداخته اند
و کلاه های شان را
به نشانه ی احترام
از سر برداشته اند
*
کارهای ناکرده ی بسیاری را
هنوز نکرده ایم
زود باشید
زود باشید
الان ارکستر از کشتی پیاده می شود
اگر پاهای مان جان نداشته باشد
چگونه می توانیم تا صبح
یکریز و پی در پی
پا بر زمین بکوبیم و برقصیم ؟
*
تمام می شود
تمام
لباس های عزا را از تن در آورید
چله ی مردگان خواب رفته تمام شده است
به آسمان نگاه کنید
ستاره های روشن به ماه چشمک می زنند
*
و ماه ،
ماه را گفتم !؟
آری
چه می شود مگر ماه روشن تر شود
و ستارگان کوچک را شیر دهد
*
زمان رقص است
مست از باده ی پیروزی
پای بر زمین بکوبیم
تا ستارگان پستان ماه را در دهان بگیرند
ماه هم می داند که فردا
خورشید بر آسمان تکیه خواهد زد
*
صدای نزدیک شدن ارکستر می آید
شیپورچی ها آماده شده اند
و طبال ها طبل را بر گردن آویخته اند
اگر صبور باشی
اگر محکم باشی
همه دست به دست هم خواهیم داد
و تا صبح با هم خواهیم رقصید
آنقدر خواهیم رقصید
تا زمین در زیر پاهای مان
به وجد و شوق آید
تا خورشید طلوع کند
و جوانه ها سبز شوند .
*
اکبر درویش . سال 1397
*
طرحی از من در یک دقیقه کار : باربد مرندیز


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر