۱۳۹۳ خرداد ۲۴, شنبه

جنگ را دوست ندارم

جنگ را
دوست ندارم
انگار تمام جنگ های عالم
بر سر باورهایی ست
که جز زنجیر 
بر دست و پای آدمی نبوده اند
باورهایی که
فریاد آزادی سر می دهند
اما انسان را به اسارت می کشند
و چون چماقی
در دست قدرتمندان می گردند

جنگ را
دوست ندارم
کاش می شد من و تو
در آغوش هم
با بوسه ای
تمام جنگ های جهان را
به صلح می رساندیم
و در بسترمان
با تمام عقاید گوناگون
همبستر می شدیم
تا عشق را به وحدت برسانیم

جنگ را
دوست ندارم
پیامبر من
صدای صادقانه ی قلب کوچکی ست
که نه مسلمان است نه مسیحی
نه یهودی است و نه بهایی
نه تندرو است نه محافظه کار
نه جنگ طلب است و نه جنایتکار
و نه قصد دارد که جهان را
در پنجه های خود بگیرد
و می دانم
که تنها عاشق است
و قلبش برای تک تک انسان ها
با عشق می طپد

جنگ را
دوست ندارم
دین من
سجده بر چشمان عاشق توست
و مذهب من
طعم شیرین بوسه های تو
و کتاب من
عشق است
که نه تنها بر شهرها هجوم نمی برد
و دست به تیر و تفنگ نمی برد
که دوست دارد
دست در دست من
در میدان های عمومی
به جای دیدن اعدام
یک شب را تا سحر برقصد

جنگ را
دوست ندارم
از آوارگی
از قتل و خونریزی
از کشتارهای فرقه ای
از جنگ های عقیدتی
همیشه بیزار بوده ام
و دلم می خواسته است
بر نگاه زیبای پسر بچه ای زیبا
که بازیگوشی می کند
سجده کنم

جنگ را
دوست ندارم
از زندان و شکنجه
از اعدام و چپاول
از ظلم و ستم
از جبر و تحمیل
از خفقان و استبداد
همیشه نفرت داشته ام
و دلم می خواسته است
شاخه ای گل
بر موهای دختری زیبا بنشانم
که بر لباس زیبای عروسی اش
پولک دوزی می کند

جنگ را
دوست ندارم
اما آزادی را
عدالت را
دوست دارم
و دلم می خواهد
تمام مردم دنیا
با هر عقیده و فکری
در کنار هم
آزاد و دوست
با صلح و برابری زندگی کنند

اکبر درویش . 23 و 24 خرداد ماه سال 1393


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر