۱۳۹۵ شهریور ۹, سه‌شنبه

نانوشته های مرا بخوان


کجای این زمین !؟


کدامین لحظه !؟


عیسی هم اگر ...


کافر شده ام


موسی اگر تو را ...


۱۳۹۵ شهریور ۸, دوشنبه

دهانم را هم ببندید (احساسات یک ترنس سکشوآل)


چه دغلبازانی !!


انگار تهران دیگر هیچگاه آبستن نمی شود


این حافظه ی زخمی


به کجا رسیده ایم


خالی شده ایم


پریود شده ایم


به شوق آمدم


و من هر لحظه دلتنگت می شوم


شاید در خواب


تبرک کن مرا


به تاراج می بری


۱۳۹۵ شهریور ۶, شنبه

می خواهم به زندگی دست بدهم !


مرا ببوس


دلم آغوش می خواهد


قدرت عشق را می بینی !؟


خر شده ایم !!


معجزه ها خاموشند


دست هایت را روی قلبم بگذار


نه تنها فرجی نشد که


مادرم می گفت اما ...


آروم باش !


به تاراج می بری قلب مرا


دنیا زیباتر خواهد شد


۱۳۹۵ شهریور ۴, پنجشنبه

وقتی فقر بیداد می کند


بنوشید !!


دنیا زیباتر می شود


دنیا را به دستان من بسپار


وقتی که تو لبخند می زنی


به تاراج می بری


۱۳۹۵ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

ننویسندگی


ننویسندگی


ننویسندگی


خر شدیم


تا بالا بیاورم


مفهوم تازه ای برای دریا


گرگ ها اگر زوزه نمی کشیدند